على ذبیحى مدرک دکتراى خود را در رشته مکانیک اخذ کرده و در همان زمان تحصیل در ابتداى تشکیل حزب جمهورى ، نقش فعالى در واحد خارج از کشور آن ایفا کرده است . او پس از آنکه سالها در شوراى مرکزى برخى احزاب و انجمن ها حضور داشت ، در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهورى مسئول کمیته استان هاى ستاد مردمى حمایت از دکتر احمدى نژاد بود و در حال حاضر مشاور رئیس جمهورى در امور منابع انسانى است .
زمینه هاى خلق حماسه سوم تیرماه 84 چه بود؟ مى خواهیم درباره آن روزها و تصمیم گیرى شوراى هماهنگى اصولگرایان درباره نامزد این جبهه براى مردم بگویید.
|
|
قبل از هر چیز باید به نکته اى اشاره کنم. صحبت هایى که مطرح مى شود براساس برداشت ها و نظر شخصى است ولى به هر حال این مسائل باید در جایى گفته و از زوایاى مختلف بررسى شود که برآیند آن بتواند ان شاءالله به انقلاب کمک کند تا جبهه اى که وظیفه اش استحکام بخشیدن به انقلاب است، پایدارتر و توسعه یافته تر شود. اصلاً بناى ما بر این نبوده که در بحث انتخابات سوم تیر بخواهیم یک جریان را پیروز مطلق و دیگران را شکست خورده تلقى کنیم که تقابل ایجاد شود. به همین خاطر نیز تا به حال دولت و در رأس آن رئیس جمهور و ما که در کنار رئیس جمهور هستیم، تلاشمان این بوده که وارد بحث هاى حاشیه اى و بحث هایى که افکار عمومى و فضاى سیاسى جامعه را التهاب مى بخشد، نشویم. به همین خاطر من در طول دو سالى که از انتخابات سوم تیر مى گذرد هیچ مصاحبه اى نکرده ام مگر مصاحبه اى که با ایسنا انجام دادم و بعد هم پشیمان شدم. گفت وگوى امروز هم با توجه به فضایى است که مقام معظم رهبرى براى امسال توصیه فرمودند که باید در راستاى انسجام اسلامى و وحدت ملى گام برداریم همچنین سال بسیار مهمى را با توجه به انتخابات مجلس هشتم پیش رو داریم و به همین خاطر امیدوارم این مباحث بتواند مقدارى در راستاى کدورت زدایى و نزدیک شدن نیروهاى انقلاب به یکدیگر باشد. درباره سوم تیر خیلى ها تحلیل هاى متفاوتى ارائه دادند اما آنهایى که در متن قضیه بودند وحالا هم ادامه آن را با تلاش دنبال مى کنند، مى دانند بحث یک حادثه و اتفاق بدون زمینه نبود.
براساس یک تقسیم بندى ـ البته من این تقسیم بندى غلط را قبول ندارم ـ در فضاى سیاسى کشور جناح هاى راست و چپ به صورت پررنگى حضور داشتند. این دو جریان هر کدام به صورت خیلى روشن تقریباً در عرصه کارهاى اجرایى بودند و تجربیاتى را هم داشتند. ماحصل این تجربه این بود که جامعه و مردم، آن چیزى را که از انقلاب و دستگاه هاى اجرایى کشور انتظار داشتند کم رنگ دیدند یا اصلاً ندیدند و ما که مثل مردم عادى زندگى مى کردیم و مى کنیم و در میان مردم بودیم، مى دیدیم که حناى آن جریان هاى مطرح سیاسى خیلى دیگر در جامعه رنگى ندارد و قوام خودش را از دست داده است. بخصوص در یکى، دو سال آخر دولت قبل، با توجه به بحث هاى هسته اى و فشارهاى بیرونى که وجود داشت تقریباً فضا به گونه اى پیش رفت که گویا همه چیز انقلاب دارد از دست مى رود و ارزش ها و اصول همه در حال از دست رفتن است. به همین خاطر مى بایست حرکتى از سوى جریان اصیل انقلاب و نیروهایى که وفادار به امام(ره)، انقلاب، رهبرى و ولایت فقیه بودند، صورت مى گرفت که البته مقدمه آن از زمان انتخابات دوره دوم شوراها شروع شد. در انتخابات شوراها و انتخابات مجلس هفتم یکسرى بحث هاى جدید مطرح شد اما ما در شوراى هماهنگى باز دیدیم که یکسرى رویکردها رو به گذشته انجام مى گیرد که ممکن است بتواند در مقطعى یک حرکت سیاسى موفق را شکل دهد اما یک دوگانگى را ایجاد مى کند که این دوگانگى جز از دست رفتن آن وحدت ملى و بى اعتمادى در میان مردم حاصلى نخواهد داشت. دوستانى که در شوراى هماهنگى بودند، حرفشان این بود که در انتخابات ریاست جمهورى باید در فضاى اجرایى کشور یک دگرگونى جدى ایجاد شود، چون آنچه ما تقریباً از سال هاى 60 به بعد در دستگاه هاى اجرایى دیدیم، روندى یکنواخت بود و با وجود این که دولت ها عوض مى شدند اما آن روند همچنان ادامه داشت. در دستگاه هاى اجرایى یک حلقه مدیریتى ایجاد شده بود و جزیره هاى قدرت به صورت پیوسته با همدیگر تلاشى گسترده انجام مى دادند و براى نیروهاى وفادار به آرمان هاى اصلى انقلاب، امام(ره) و رهبرى، فضا بسیار تنگ بود. اما بخشى از نیروها احساس کردند همان روند گذشته که خود شوراى هماهنگى بر ضرورت تغییر آن تأکید داشت، با یک شکل جدید در حال شکل گرفتن در خود این شورا است. خوب در فضاى آن زمان آن تحول گرایى که مردم آن را قبول کرده بودند و بشدت هم از آن حمایت مى کردند و زبانزدشان شد، عملکرد اجرایى آقاى دکتر احمدى نژاد در شهردارى تهران بود. بسیارى از نیروهاى انقلاب هم که سال ها دنبال چنین مدیرى در دستگاه هاى اجرایى مى گشتند و وقتى که ایشان را یافتند، گرد او جمع شدند و از او حمایت کردند، اما مشاهده شد در متن جریان هاى اصلى شوراى هماهنگى این مقوله خیلى مورد قبول نیست. حتى گاهى اوقات برخى مطرح شدن ایشان را براى ریاست جمهورى جدى نمى گرفتند. به همین سبب فضاى جدیدى بوجود آمد و میان نیروها در انتخابات انشقاق صورت گرفت و هر کسى متناسب با شناخت خود دنبال کاندیداى موردنظرش رفت. در میان جریانات سیاسى که در شوراى هماهنگى جمع شده بودند وفاق کامل وجود نداشت و هر طیفى شخص مورد نظر خود را انتخاب کرده بود و این با شعارهایى که در جلسه هماهنگى مطرح مى شد تضاد داشت. پس در آن اوضاع هماهنگ شدن بسیار مشکل بود و هماهنگى اتفاق نیفتاد. از طرفى، دوستانى که دور آقاى دکتر احمدى نژاد جمع شدیم برداشتمان این نبود که کوتاه بیاییم چون که اگر براى حفظ وحدت میان نیروها مى خواستیم تفاهمى با همان جریان هاى قدیمى در شوراى هماهنگى داشته باشیم و اگر مطمئن بودیم تحولى اتفاق مى افتد حتماً این کار را انجام مى دادیم ولى تجربیات گذشته نشان مى داد این اتفاق رخ نخواهد داد و دوباره همان جریان هاى قبلى حاکم خواهند شد و این پتانسیل موجود و ظرفیتى هم که ایجاد شده در سایه قرار خواهد گرفت و از بین خواهد رفت. بناچار باید با وجود تمام فشارها و تلاش هاى سیاسى که صورت مى گرفت، مقاومت مى کردیم. لذا این جریان توانست خودش را در فضاى عمومى کشور مطرح کند. خوشبختانه چون این جریان نمونه اى هم از کار اجرایى ـ شهردارى و شوراها ـ ارائه داده بود خیلى زود توانست در فضاى سیاسى کشور جایگاه خودش را پیدا و تثبیت کند. اتفاقاً رأیى که مردم دادند، نشان داد که انتخابى درست انجام گرفته است. بنابراین وقتى در معرض رأى مردم قرار گرفت موفق شد جواب مثبت بگیرد.
آقاى دکتر! آیا آقاى احمدى نژاد پیش از انتخابات ریاست جمهورى، طراحى رقابت انتخاباتى و برنامه هاى اجرایى براى تحول در کشور داشتند؟
ببینید، در نشست هاى سیاسى جریان اصولگرا بحث هاى زیادى در ارتباط با این که چه شد 2 خرداد اتفاق افتاد صورت گرفت. ما در جامعه اسلامى مهندسین یا جمعیت ایثارگران که بودیم، آقاى دکتر احمدى نژاد هم عضوى از این دو تشکل بود. آنجا تحلیل هاى مختلفى صورت مى گرفت. این تجزیه و تحلیل هاى کارشناسانه اى که با نقطه نظرات همه دوستان اصولگرا شکل گرفت، منجر به این شد که شوراى هماهنگى فعالیت خودش را شروع کند. شوراى هماهنگى به این دلیل فعالیت خودش را شروع کرد که باید تحول جدیدى را در جریان سیاسى کشور شکل مى داد. بعضى از دوستان مطرح مى کردند چون بعد از انقلاب فعالیت ها زیاد و گسترده بود فرصت فکر کردن نداشتیم و بیشتر کار مى کردیم و بعد که دوم خرداد اتفاق افتاد تازه متوجه اوضاع شدیم؛ چون ما سرگرم کار بودیم کمتر فکر مى کردیم و حالا که فرصت زیادتر است باید بیشتر فکر کنیم و بعد که نشستیم و فکر کردیم، به این نتیجه رسیدیم که باید طرح جدیدى در بیندازیم.
لذا محصول همفکرى همه دوستان درجریان اصولگرا و جریان خودى منجر به این شد که باید طرح نویى در انداخت. این طرح نو منجر به تشکیل شوراى هماهنگى شد. قوه محرک اصلى این جریان هم آقاى دکتر احمدى نژاد بود. همه دوستان هم اتفاق نظر دارند که آقاى دکتر احمدى نژاد به عنوان موتور اصلى آغازگر این حرکت بودند. از دید افرادى که در شوراى اجرایى اول هماهنگى حضور داشتند باید یک پتانسیل جدید و نو، کار سر و سامان دادن به فعالیت هاى سیاسى را شکل مى داد. از آن جا بود که کلید شروع این کار زده شد و بحث ها شکل گرفت و حتى بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب، بحث به این سمت رفت که با نیروهاى اصولگراى جبهه 2 خرداد هم تفاهماتى صورت بگیرد که البته به نتیجه اى نرسید. این دیدارها انجام شد و بعد از همه رایزنى ها، صحبت ها، جمعبندى نقطه نظرات و... به این جا رسید که باید در جریان خودى یک جریان نو و مورد وفاق همه با شعارها و برنامه هاى جدید شکل بگیرد. خب آقاى دکتر احمدى نژاد شخصیت اصلى این جریان بود که پا جلوگذاشت و بقیه را هم امیدوار مى کرد و به صحنه مى آورد. براى همین تحولى که باید اتفاق بیفتد از قبل صحبت شده بود و همه هم اتفاق نظر داشتند. آقاى دکتر احمدى نژاد هم این مسأله را دنبال کرد و جلو برد. در انتخابات دور دوم شوراى شهر و روستا هم که برنامه ریزى شوراى شهر تهران صورت گرفت و در استان ها و شهرستان ها هم هماهنگى هایى به عمل آمد، در چینش نیروها و انتخاب افرادى که در شوراها حضور پیدا کردند، از چهره هاى قدیمى هیچ استفاده اى نشد به جز یکى، دو نفر (آقاى دکتر شیبانى و آقاى مهندس چمران) که نماد بودند براى این که نشان دهند که فلش به کدام جهت مى رود. بنابراین، تحولگرایى مذکور و این که باید طرحى نو را دراندازیم از آن جا شروع شده بود و مشخص است که آقاى دکتر احمدى نژاد در رأس این تحولگرایى قرار داشت. نکته دیگرى در تأیید این که در این حرکت برنامه وجود داشت، انتخاب آقاى دکتر احمدى نژاد به عنوان شهردار بود. وقتى که نظر قطعى شوراى شهر به شهردار شدن آقاى دکتر احمدى نژاد اعلام شد وزارت کشور در صدور حکم ایشان تعلل مى کرد و حدود 2هفته ایشان را معطل نگه داشت.
وزارت کشور مباحثى را مطرح کرد که آقاى دکتر احمدى نژاد درآن بحث ها به صورت جدى ایستاد و گفت بحث ما این نیست که با فشارى که وارد مى شود، کنار برویم زیرا ما برنامه و کار داریم. در واقع به وزارت کشور آن زمان گفت اگر نقطه ضعف و اشکالى در سابقه من وجود دارد در روزنامه ها طرح کنید که مردم بدانند و اگر ندارم چرا اجازه نمى دهید این کار به سرانجام برسد چون ما برنامه داریم. این نشان مى دهد که ایشان از قبل برنامه اى طراحى شده داشتند. این به آن معنا نیست که ایشان از قبل براى ریاست جمهورى طراحى کرده بود بلکه مى خواست این نهضت خدمت رسانى را که مردم از انقلاب انتظارش را داشتند به گونه اى پیاده کند که امیدوارى در مردم ایجاد نماید و فاصله میان مردم و مسئولین کمتر شود. بحث ریاست جمهورى ایشان هم که از یکسال قبل از انتخاب در محافل سیاسى مطرح بود و آقاى دکتر احمدى نژاد یکى از اشخاصى بود که همواره مطرح مى شد. اصلاً بعد از انتخابات مجلس هفتم، اسم ایشان به عنوان یکى از افراد مطرح براى ریاست جمهورى در محافل خصوصى جریانات سیاسى خودى مطرح بود. ضمن این که در بیرون هم گاهى میان نیروهاى حزب اللهى و بسیجى و... نیز مطرح مى شدند. بنابراین ایشان به صورت جدى داراى یک برنامه بود و آن برنامه هم که با انتخابات شوراها و شهردارشدن ایشان و... شکل گرفته بود باید تقویت مى شد. بنا بود همه از این جریانى که به وجود آمده بود حمایت کنند و با یکدیگر به سوى هدف گذارى نهایى گام برداریم.
اما در انتخابات ریاست جمهورى و انتخابات مجلس هفتم یک چرخش جزئى در شوراى هماهنگى اتفاق افتاد و تا اندازه اى تأثیرش را روى انتخاب برخى از نمایندگان گذاشت. این جهت گیرى به انتخابات ریاست جمهورى که رسید به صورت شفاف تر و عیان خودش را نشان داد و شاید بتوان گفت دو جریان اصلى که در شوراى هماهنگى فعال بودند در انتخابات ریاست جمهورى منویات درونى شان را بروز دادند. هرچند آنان در جریانى بودند که آمده بودند تحول جدیدى را در نیروهاى خودى ایجاد کند اما هرکدام مى خواستند ایده هاى خودشان را بر انتخابات ریاست جمهورى حاکم کنند و آن جریان سومى که تقریباً با دو جریان اصلى شوراى هماهنگى اختلاف نظرى جزئى داشت، حول آقاى دکتر احمدى نژاد جمع شد و نتیجه اش این شد که از جریان خودى در شوراى هماهنگى 3 کاندیدا مطرح شد.
طیف آقاى دکتر احمدى نژاد و دوستانشان چقدر درانتخابات مجلس هفتم نقش داشتند؟ گفته مى شود این مجلس ماحصل رایزنى هایى بود که این جریان صورت داده بود.
همان طور که گفتم در ساختار شوراى هماهنگى تغییراتى ایجاد شد و در دیدگاه هایى که بنا بود در شوراى هماهنگى حاکم باشد تغییر دیگرى اتفاق افتاد و این دو بى ارتباط با همدیگر نبود.
براى این که این قضیه تا اندازه اى روشن تر شود باید بگویم شوراى هماهنگى یک شوراى اجرایى داشت که آن هم یک واحد انتخابات داشت. این واحد در انتخابات شوراها، یک انتخابات برگزار کرد و در انتخابات مجلس هم قرار بود انتخابات دیگرى برگزارکند. بعد از این که آقاى دکتر احمدى نژاد به عنوان شهردار انتخاب شد و حتى قبل از آن، دوستان آمدند و گفتند چون انتخابات مجلس هفتم اصلى ترین کار ما است، خوب است همین شوراى اجرایى، شوراى انتخاباتى مجلس شود، درواقع نقش شوراى اجرایى که خط دهى، برنامه ریزى سیاست ها و... را ایفا مى کرد و بقیه واحدها اجراى آن را به عهده داشتند به شوراى انتخابات مجلس تبدیل شد.
مسئولیت آن با آقاى دکتر احمدى نژاد بود؟
نه، آقاى دکتر احمدى نژاد دیگر به شهردارى رفته بود. منتها قبل از آن در دو سه جلسه این مسأله مطرح شد. من دقیقاً یادم هست آقاى دکتر احمدى نژاد با یکى دو نفر دیگر و خود من هم که آنجا بودم با این طرح مخالفت مى کردیم که این شوراى اجرایى سرجاى خودش باقى بماند تا واحد انتخابات مجلس هفتم شکل بگیرد و زیرنظر این شورا کارکند.
ولى دوستان مى گفتند دیگر نیازى به این شوراى اجرایى نیست. این شورا بیاید و همان شوراى انتخابات شود چون اصلى ترین کارما همان انتخابات است.
با وجود این که دو، سه نفر ازجمله آقاى دکتر احمدى نژاد هم مخالف حذف واحد انتخابات بودند اما با رفتن ایشان نظر دوم حاکم شد. البته شاکله آن اصولگرایى و نیروهاى اصولگرا بودند منتها با آن تفکر ایجاد شده در شوراى هماهنگى، که ما باید خودمان را از قید و بند شخصیت هایى که سالها مطرح بوده اند جداکنیم و افراد را براساس شایسته سالارى بیاوریم، این موضوع تا اندازه اى تحت الشعاع قرارگفت. البته درباره 30نفر تهران تقریباً این اتفاق نیفتاد ولى در شهرستان ها اتفاقات زیادى رخ داد و نتیجه اش این شد که حالا هم در مجلس هفتم ما یک مقدار اختلاف سلیقه هایى با دولت مى بینیم که ناشى از همان طرز تفکر است. این ها مربوط به قبل از انتخاب شدن آقاى دکتر احمدى نژاد بود که بگویم آقاى دکتر احمدى نژاد از ابتدا با برنامه آمده بود.
نکات کلیدى و محورى در برنامه آقاى دکتر احمدى نژاد چه بود که موجب تمایز ایشان با بقیه مى شد؟
اگر در جریان فعالیت هاى سیاسى فردى خواست خود را بر ارزش هاى اسلامى و انقلابى و مصالح کشور و مردم ترجیح دهد این اولین انحراف است و رمز موفقیت اخلاص است. به نظر من شاه کلید اصلى و تفاوتى که میان تفکر آقاى دکتر احمدى نژاد با برخى وجود داشت، همین بود. در شوراى هماهنگى قرار بود افراد نو، چهره هاى جدید و با وابستگى کمتر به پست و مقام و عدم اتصال به جزیره هاى قدرتى که سالهاست در کشور شکل گرفته است حمایت شوند اتفاقاً نقطه آسیب پذیرى جریان اصلى انقلاب را هم که ما در مسأله به وجود آمدن 2 خرداد در تحلیل هایمان به آن رسیده بودیم همین موضوع بود که یک سرى افراد آمدند و آن فضا را ایجاد کردند. همه ما آمدیم به انقلاب کمک کنیم نه این که از انقلاب سهمى براى خودمان داشته باشیم. آن چیزى که من از آقاى دکتر احمد ى نژاد شناخته بودم و در شهردارى هم نشان داد و الآن هم که نزدیک به 2 سال از عمر دولت مى گذرد مى بینیم، همین است که هیچ چیز را براى خودش نمى خواهد بلکه مى خواهد همه چیز خود را براى انقلاب هزینه کند. اگر احساس کند کسى یا نیرویى مى خواهد از انقلاب براى خودش سهمیه اى داشته باشد وى را طرد مى کند. نکته اصلى تفاوت اینجاست.
آقاى دکتر احمدى نژاد در جلسه تاریخى 27 آذر شوراى هماهنگى اصولگرایان نیامد و نامه اى نوشت. به نظر مى رسد از همین جا تفاوت رویکرد و مشى حرکت ایشان اندکى معلوم شد. به چه دلیل در آن جلسه شرکت نکردند؟
بعد از انتخابات مجلس هفتم، دیگر قطعى شد که فضا براى نیروهاى اصولگرا مثبت شده است منتها برداشت ما این بود که با آن شعارهاى جدیدى که دادیم فضا مثبت شد برخى دوستان برعکس فکرکردند دوباره فضا براى نیروهاى قبلى و افرادى که به نوعى از نگاه مردم در قبل از 2 خرداد مقصر شناخته مى شدند، آماده شده است. انتخابات 2خرداد یک نه بزرگ به کسانى بود که آن زمان در مصدر کار بودند ولى قضیه عکس شد و این افراد گمان کردند که دوباره مى توانند به مدیریت آشکار صحنه باز گردند. ما موافق نبودیم این اتفاق رخ دهد چون بالاخره این ها 15-10 سال مدیر بودند. دستشان هم درد نکند اما حالا شرایط به گونه اى بود که باید فضا را به نیروهاى جدید بدهند. افکار عمومى هم این را مى طلبید. مردم هم همین را مى خواستند. اما عده اى مى خواستند عکس این اتفاق رخ دهد و به فضاى قبلى برگردند. به همین خاطر ما چون نتوانستیم در مرکز هم اندیشى شوراى هماهنگى این فضاى مثبت را ایجاد کنیم، این هماهنگى انجام نگرفت. آقاى دکتر احمدى نژاد هم که نبود، خوب ناچار باید کار جدیدى را انجام مى داد که با دیگران تفاوت داشته باشد، پس این طور شد که در جلسه 27 آذر همه آمدند، اما ایشان نیامد. این خودش داراى یک پیام بود.
خوب، این مسأله چه تأثیرى در روند وقایع بعدى گذاشت؟
تأثیرش این بودکه دوستان تا اندازه اى کاندیداتورى آقاى دکتر احمدى نژاد را جدى تر تلقى کردند. به جاى این که با واقع گرایى این قضیه مورد نقد و بررسى قرار بگیرد و به یک سرانجام مثبت برسد، توسط برخى تقابل سیاسى صورت گرفت اما ما سیاست ها، برنامه ها و هوش سیاسى ایشان را دیده بودیم، خوب الحمدلله ایشان هم توانست از آن فضایى که برایش ایجاد شده بود سربلند بیرون بیاید و خلاصه ایستاد. شاید ناراحتى بعضى دوستان هم از همین جا ناشى مى شود.
ظاهراً بعد از این قضیه جلساتى بین آقاى دکتر احمدى نژاد و شوراى هماهنگى برگزار شد؟
من خبر ندارم. اما در جلساتى که براى ارزیابى کاندیداها برگزار شد، در جلسه اى با حضور ایشان، بحث هایى مطرح شده بود و در همان جلسات خبرهایى که ما داشتیم این بود که رفتارها نسبت به حضور ایشان در مقایسه با دیگر کاندیداها نامتعارف است و این امر آنهایى را که در جریان بودند بیشتر مصر کرد که حضور ایشان در صحنه با جدیت بیشترى دنبال شود.
آقاى دکتر! با توجه به این که جبهه اصولگرایى چند نامزد را روانه میدان رقابت ها کرده بود، چه شد که مردم از میان آنها به دکتر احمدى نژاد متمایل شدند؟
بعد از آن که شوراى شهر دوم کار خودش را شروع کرد، آقاى دکتر احمدى نژاد شهردار شد و نزدیک به یکسال شهردار بود. بخش قابل توجه موفقیت نیروهاى اصولگرا در انتخابات مجلس هفتم ناشى از عملکرد ایشان درشهردارى بود که حداقل فضایى ایجاد کرد تا مردم به این نوع رویکرد جدید که نیروهاى اصولگرا براى خدمت رسانى به مردم به وجود آورده بودند اقبال خوبى نشان دهند. بعد از انتخابات مجلس هم وقتى بحث انتخابات ریاست جمهورى در محافل سیاسى خودى مطرح شد، (چون من در شوراى هماهنگى، عضو شوراى استان ها بودم و با کل استان هاى کشور ارتباط داشتم) در میان نیروهاى خودى در کل کشور وقتى ارزیابى مى کردیم، اذهان اکثر نیروهاى اصولگرا که در شوراى هماهنگى و تشکل هاى خودى فعال بودند، نسبت به نوع مدیریتى که آقاى دکتر احمدى نژاد در شهردارى تهران شروع کرده بود، بسیار مثبت بود. این موضوع تا جایى خودش را نشان داد که اگر در یک شرایط خالى از فضاسازى که در تشکل ها صورت مى گیرد رأى گیرى مى شد، اکثریت آرا به سمت آقاى دکتر احمدى نژاد متمایل بود. در جمعیت ایثارگران چند بار این طرح اجرا شد که آقاى دکتر احمدى نژاد بیشترین رأى را به دست آورد. در جامعه اسلامى مهندسین تقریباً گرایش به سمت آقاى دکتر احمدى نژاد بود. منتها در آن رأى گیرى آخر که انجام شد با اختلاف یک رأى، آقاى دکتر لاریجانى را مطرح کردند. خب، ما در میان فعالان نیروهاى خودى در جریان انتخابات ریاست جمهورى مى دیدیم اکثراً نظرشان با این نوع مدیریت و با این فرد است. ما از جریانات خودى که با مردم ارتباط دارند و بویژه استان هاى کشور مى شنیدیم که فضا براى کسى مثل آقاى دکتر احمدى نژاد بسیار مثبت است. در جلسات و کارگاه هاى هم اندیشى شوراى هماهنگى که انجام مى شد و نیزبرداشت سخنران هایى که براى استان ها اعزام مى شدند، مقبولیت با آقاى دکتر احمدى نژاد بود. خود من به چند استان رفتم که
200-150 نفر از نیروها جمع مى شدند و صحبت مى کردیم و سؤال و جواب مى شد، به صورت خیلى روشن مى دیدم که فضا براى آقاى دکتر احمدى نژاد بسیار روشن است.
تحلیل شما در رابطه با نظرسنجى هایى که منتشر مى شد، چیست؟
من چون خیلى در پشت صحنه این نظرسنجى ها نبودم، نمى خواهم در این باره زیاد حرفى بزنم. نظرسنجى ها به صورت غیرعلمى انجام مى شد و لذا قابل اتکا نبود و با واقعیت سازگارى نداشت.
آیا آقاى دکتر احمدى نژاد هیچ وقت در این مسیرى که آغاز کرده بود، تردید کرد؟
من ندیدم. البته آقاى دکتراحمدى نژاد هیچ وقت درباره هیچ طرفى از قضیه با قاطعیت تمام اظهارنظر نمى کرد. یعنى نه بودن در انتخابات و نه نبودن را. این چیزى بودکه خود من 8 ماه قبل از انتخابات برداشت کرده بودم. بعد از نیامدن ایشان به نشست 27 آذر شوراى هماهنگى، براى خود من هم این سؤال پیش آمد که مبادا نیامدن او به معناى خالى کردن صحنه باشد، به همین خاطر یک تماس گرفتم و پیش ایشان رفتم. یکى، دو ساعت گفت وگوى دوستانه داشتم. درباره این که هستم و مى مانم چیزى به من نگفت، اما از تمام بحث هایى که انجام شد فهمیدم ایشان برنامه دارد و با اطمینان خاطر هم در صحنه است و حرکت هایش هم به نوعى حرکت هاى دقیق حساب شده است که مى خواهد به افکار عمومى نشان دهد تفاوت هایى بین دیدگاه او و دیگران وجود دارد. لذا مطمئن شدم ایشان هست. از آن زمان که آرام آرام فعالیتها پررنگ تر شد و ارتباط با استان ها و دوستان هم که دائماً در تماس بودند، شکل گرفت. دائماً از طرف دوستان و آشنایان از ما سؤال مى شد که آیا ایشان ثبت نام مى کند یا خیر؟ اول که بحث حضور و ثبت نام بود و... هیچ وقت ایشان نگفت که مى رود ثبت نام مى کند یا خیر. ایشان طبق برنامه حساب شده خودشان عمل مى کردند و ما هم دائماً به دوستان مى گفتیم که ایشان ثبت نام مى کند. هیچ شک و شبهه اى هم نداریم. بعد هم که ثبت نام کرد این بحث مطرح شد آیا مى ماند یا به نفع کسى کنار مى رود که البته از اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت سال84مشخص شد که میثاق شوراى هماهنگى جواب نداده و ما هم به طور قطع حضور دکتر را تأیید مى کردیم.