ناگفتههایی از دانشگاهآزاد و افشاگری درباره جاسوسان هستهای
دیدار رئیس جمهور با دانشجویان امسال نیز مانند سال گذشته برگزار شد، با این تفاوت که امسال در آخرین روزهای ماه مبارک رمضان. سال گذشته برنامه با افطار آغاز شده بود و تا حدود 11 شب برنامه به درازا انجامید. شاید همین مسئله باعث شده بود که برگزار کنندگان برنامه اقدام به برگزاری جلسه پیش از افطار کنند که مراسم با نماز و افطار خاتمه یابد اگرچه این تدبیر چندان هم کارگر نیفتاد و عقربه های ساعت از 9 شب گذشته بود که رئیس جمهور همچنان در حلقه دانشجویان بود.دیدار پرحاشیه رئیس جمهور با دانشجویان از ساعت 16:30 و با قرائت قرآن آغاز شد و پس از آن 10 نفر از دانشجویان به نمایندگی از تشکلهای خود به بیان دیدگاهها پرداختند.
یک ربع مانده به افطار، نوبت به رئیس جمهور رسید و تا بیش از گذشت یک ساعت از اذان مغرب، سخنرانی رئیس جمهور که طبق روال گذشته در جمع دانشجویان، چاشنی افشاگری و بیان ناگفته ها نیز به خود گرفته بود، ادامه یافت.احمدی نژاد پس از بیان بخش اول اظهارات خود که به بیان سخنرانی وی اختصاص داشت، به مطالب و شبهاتی که از سوی برخی دانشجویان مطرح شده بود، پاسخ گفت. پاسخی که گویا در پایان جلسه، آبی بر آتش اشتیاق دانشجویان در مورد دانستن روی دیگر سکه برخی اقدامات دولت و مخالفان آن داشت.اظهارات نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی که با لحنی یأس آلود همراه بود با پاسخهای امیدبخش احمدی نژاد روبرو شد اما بخش عمده شبهاتی که رئیس جمهور به آنها پاسخ گفت، ناظر به انتقادات نماینده اتحادیه انجمنهای مستقل دانشجویان بود که از آنچه وی، باج دادن دولت به روسیه و چین در مسئله هسته ای و عقب نشینی در قضیه بانک پارسیان، اعلام اسامی مفسدان اقتصادی، دانشگاه آزاد و برخورد با جاسوسان هسته ای می خواند، گلایه کرد. گلایه ای که احمدی نژاد با اظهار "کدام عقب نشینی؟"، به آن پاسخهایی مفصل داد و ناگفته هایی را بیان کرد.
رئیس جمهور البته از کنار یکی از گلایه های این دانشجو در زمینه سیاه نمایی خبرگزاری ایسنا درخصوص دولت و انگاره های دولت، بدون واکنش عبور کرد تا معلوم شود با وجود شکایت دولت از کمبود رسانه و تأکید بر تقویت اطلاع رسانی، هنوز اراده قوی برای استفاده مثبت از این خبرگزاری دولتی وجود ندارد.احمدی نژاد که معمولاً پس از سفرهای خارجی، تا مدتی در سخنرانی ها و جلسات خود، حواشی و خاطرات این سفرها را بازگو می کند، این بار به دلیل گذشت وقت، در بخش اول جلسه از ذکر این خاطرات خودداری کرد اما پس از آنکه در حلقه فشرده دانشجویان برای افطار وارد مسجد سلمان فارسی نهاد ریاست جمهوری شد، دانشجویان پس از افطار، آماده، روبروی محل سخنرانی نشستند تا وی را ناگزیر از حضور مجدد پشت تریبون و بیان بخش جامانده سخنرانی خود کنند. مشروح خاطرات رئیس جمهور از دانشگاه کلمبیا و سفر نیویورک متعاقباً از سوی رجانیوز، منتشر خواهد شد اما آنچه در پی می آید، مشروح اختصاصی سخنرانی مهم رئیس جمهور در بخش اول جلسه است:
خدا را سپاسگزارم که بار دیگر فرصت شد لحظاتی در خدمت شما باشم. مطالب خوبی مطرح کردند و من غصه خوردم که وقت تنگ بود. از آقای شیخ الاسلامی بخواهید برای یک وقت دیگری، مثلاً آبانماه، چنین جلسه ای بار دیگر ترتیب داد ه شود چراکه فکر می کنم هم شما و هم من، حرفهای زیادی برای گفتن داریم و در این وقت محدود، هر چقدر هم مطالب بازبینی و فشرده شده باشد، باز گوینده نمی تواند حرف را منتقل کند.
اولاً تشکر می کنم که با نشاط در صحنه حضور دارید. دوران دانشجویی دوران ممارست در صحنه و خودساختگی است. ثانیه به ثانیه برای شما، کشور و آینده مهم است برخلاف تصور برخی کسانی که صحبت کردند، من اصلاً علاقه ندارم که در یک قالب کلیشه ای حرف زده شود. البته باید عمیق تر و دقیق تر نگاه کنیم و در فضای تقابل نرویم. دانشجو، دانشجوست چه دانشجوی دانشگاه دولتی چه آزاد. شما که نماینده مدیریت دانشگاه نیستید. باید نگاهتان به آینده کشور و انقلاب و آرمانها باشد. ما هم همه شما را عزیز می داریم و از دید دولت، همه دانشجویان کشور عزیز و پشتوانه و آینده انقلابند. برای من مهم نبود، عزیزی که اینجا صحبت می کند، از کدام دانشگاه و تشکل است. مهم اینست که دارید و شجاعت اظهارنظر در فضای دانشجویی بالاست. از همه مطالبی که دوستان بیان کردند، استفاده کردم. مطالبی که برخاسته از دلسوزی و نوآوری بود اما لازم است به چند نکته نیز اشاره کنم:
انسان، حیات و جاودانگی او در گرو آرمانخواهی و پیگیری آرمانهای بلند است. این را اگر از انسان بگیری، چیزی باقی نمی ماند. دوران دانشجویی بهترین دوران پیگیری آرمانهاست. اگر انسان در صحنه اصلی حضور نداشته باشد، -صحنه ای که به شکل های مختلف ظاهر می شود اما کنه آن یک چیز بیشتر نیست-، مهم نیست کجاست؟ کسی که در صحنه عاشورا حضور ندارد، انگار اصلاً وجود ندارد، این که کجاست، مشغول عبادت است، در حال کار اقتصادی است، کار فرهنگی می کند یا...، اصلاً مهم نیست. برای اینکه در صحنه اصلی حضور داشته باشد، باید ابتدا، صحنه را بشناسد. از مجموعه مطالبی که در این جلسه بیان کردید، مشخص بود که این صحنه را خوب شناخته اید.
حضور در صحنه اصلی یعنی هزینه کردن، یعنی تحمل سختی ها، یعنی مبارزه مستمر و پایاپای. اساساً اصلاح به معنای نوعی مبارزه دائمی است. مبارزه نه به معنای جدال، تقابل و جنگ نظامی بلکه این مبارزه 2 وجه دارد: حرکت کردن در جهت اصلاح و به پیش بردن کشور و دیگری برخورد با نابسامانیها و تلاش برای کاهش و حذف آنها.
نکته بعد اینکه، مبارزه وقتی در سطح دولت می آید، سخت تر و سنگین تر می شود. برخی دوستان نکات خوبی مطرح کردند مثلاً گفتند در سطح مدیران میانی، فضای آرمانی حاکم نیست. از این تشخیص درست، تشکر می کنم اما ظرف زمانی 2 ساله را هم باید مورد توجه قرار داد. از اشکالاتی که به ما می گیرند اینست که خیلی تند و سریع می روید و برخی هم به نادرست، از این سرعت، به شتابزدگی که غفلت از اصول و دقتهای لازم است، تعبیر می کنند. اما سرعت لازم است. اگر یک منحنی بکشیم و با گذشته مقایسه کنیم، شیب سرعت تغییرات بسیار بالاست اگرچه هنوز از حیث فاصله با آرمانها، می لنگد و شما باید مطالبه کنید.
نکته دیگر اینکه، ضمن اینکه فضای دانشجویی باید فضای عشق و دوستی باشد، باید فضای منطق و عدالتخواهی هم باشد. خیال نکنید اگر جلسه ای بگذارید و وزیری را دعوت کنید و او را به چالش بکشید، ما ناراحت می شویم. اگر نمی آیند، به ما بگویید، من موظف می کنم، بیآیند. این نوع چکش کاری، موجب تقویت توانمندیهای همان وزیر و اصلاح اشکالات کار او می شود. هیچ وزارتخانه ای مال احمدی نژاد و فلان حزب و گروه نیست بلکه مال شماست. امکاناتی که در اختیار بنده است، مال شماست. فرصت تصمیم گیری مال شماست.
تماس دولت با نخبگان هم بسیار گسترده است. فردی می گفت از تمام ظرفیت ها استفاده نمی شود، درست است اما در دولت، آیین نامه ای تنظیم شده که معاونت فناوری رئیس جمهوری، جلسات مستمری با نخبگان و دانشجویان داشته باشد. از سوی دیگر آن مقدار که ما از این ظرفیت بالا استفاده می کنیم، بسیار بیش از قبل است.
یکی دیگر از دوستان اشاره کرد که ما جزء مخالفین و... نیستیم. عزیزان من! یکی از انتقادپذیرترین دولتها، این دولت است لذا سراغ مشکلات زیربنایی رفتیم. تقریباً تاکنون پاسخی ندادیم. وزرا را از اینکه برخورد با منتقد برخورد کنند، منع کردیم مگر جایی که اطلاعات کاملاً غلطی منتشر شود. علتش این است که بگذارید جا بیفتد که انتقاد از وزیر و مسئول چیز بدی نیست.
اذان هم گفته اند می توانیم ادامه بحث را به جلسه دیگری موکول کنیم و می توانیم همین جلسه را ادامه دهیم. (با در خواست دانشجویان حاضر، این جلسه تا حدود 50 دقیقه پس از اذان مغرب ادامه یافت)نماینده مجمع صنفی نشریات دانشجویی گفتند که با نشریات برخورد سلیقه ای می شود. در یک جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی که من نبودم، این آیین نامه تصویب شده است اگر این آیین نامه صرفاً محدود کننده است، انتقال دهید. از نشریات و تشکلهای دانشجویی استقبال می کنیم. یک مورد در دانشگاه امیرکبیر پیش آمد که توهین به مقدسات بود و یک فضای مطالبه عمومی برای برخورد در سراسر کشور ایجاد شد اما باید برای ایجاد فضای گفتگو و مفاهمه تلاش شود. می توانیم اختلاف نظر داشته باشیم اما کار کنیم. چرا دانشگاه باید محل دعوا باشد؟ باید محل گفتگو باشد. در عین اختلاف نظر و اینکه حتی رأیمان چیز دیگریست، اما دوست باشیم.
از اظهار لطف نماینده بسیج دانشجویی تشکر می کنم. بسیج درخت پرثمری در دانشگاهها و کشور است. تحقق اصل 44 را گفتند که کفایت نمی کند اما در این بخش فقط ما نیستیم، خیلیهای دیگر هم باید با ما بدوند. قوه مجریه نقش محوری دارد، اما اگر سایرین پابه پای ما ندوند، به اندازه 100 واحد تلاش می کنی، به اندازه 60 واحد دستاورد داری.
درباره استمرار ارتباط با دانشجویان، همین جا می خواهم که جلسه ای در آبان ماه که ماه دانشجویان است، ترتیب داده شود. اتفاقاتی در آبان ماه افتاده که پیروزیهای دانشجویی است. همچنین گل کار دانشجویی هم در آبان است و بعد از آن به سمت امتحانات سرازیر می شود. نشستی با دانشجویان در یک دانشگاه یا یک خوابگاه دانشجویی یا همینجا تنظیم شود. در دور اول سفرهای استانی از 30 مرکز استان، به حدود 15 دانشگاه رفتم و 15 دانشگاه به خاطر فشار کاری از دست رفت که امیدواریم در دور دوم حداقل در 30 دانشگاه نشست داشته باشیم.
آقای فیروزآبادی (نماینده جنبش عدالتخواه) مطالب مهمی مطرح کردند. شاید مظلومترین دولت، این دولت باشد. همه چیز می گویند بعد می گویند چرا نمی گذارید، بگوییم؟! حتی به شخصیت اشخاص توهین می کنند و تهمت می زنند. دستگاه قضایی بر اساس شکایت اشخاص ثالث و قوانین 2،3 روزنامه را تعطیل کرد حتی سال گذشته روزنامه دولت نیز توسط هیأت نظارت تعطیل شد اما من به هیچکس نگفتم که فلان روزنامه تعطیل شود. به هرحال نباید مرزهایی شکسته شود که با همه فداکاری ای که شما دارید هم دیگر جبران نشود.گفتند رغبتی به نقد دولت نداریم. چرا؟ چرا فکر می کنید اثر نمی کند؟ اینهمه تصمیمات مهم دولت می گیرد. ممکن است در اطلاع رسانی، کوتاهی شود که این تصمیم دولت در ازای فلان بحث بود.گفتند دولت مشکلات را خوب می شناسد اما روش حل مبهم است. این به اطلاع رسانی باز می گردد. تقریباً اغلب کارشناسان منصف، تصمیمات دولت را تأیید می کنند. درخصوص تحول در نظام بانکی، در سازمان مدیریت، در سهام عدالت. بگذارید یک مسئله ای را هم زودتر اینجا اعلام کنم. در بودجه امسال تحول وجود دارد. تحول در نظام بودجه ریزی. یک بنایی از گذشته هست که یک بودجه، یک ماده واحده و 200 حکم که احکام محدود کننده است، زیر آن، قرار داده می شود و آنقدر در پیچ و خم ها می رود که تا آخر سال مشخص نمی شود، بودجه چه شد؟ امسال، نظام بودجه ریزی، عملیاتی و شفاف خواهد بود. این مقدار پول برای برق، می گیرد تا پایان سال باید تولید کند.
نمی خواهم بگویم این پیچ ها را، چه کسانی و با چه اهدافی درست کردند. بودجه باید آنقدر شفاف باشد که یک آدم معمولی با سواد خواندن و نوشتن، بفهمد در کشور چه خبر است تا بتواند مطالبه کند. اما الآن ادبیات بودجه طوریست که متخصصین هم نتوانند بفهمند. این تصمیم، حاصل هزاران ساعت، کار کارشناسی است.
حاشیه ای هم به این بهانه دارم که می گویند دولت کار کارشناسی نمی کند. در تعریف اینها، کارشناس کسی است که هر پدیده ای به او دادیم، 6 ماه بعد، یک جدولی بکشد و بدهد و بعد نفر بعدی که آمد 50 سؤال مقابل همین کار قرار بدهد! این کارشناسی است؟! تعریف ما از کارشناس، انسان توانمندی است که به سرعت اطلاعات را بگیرد، تجزیه و تحلیل کند و راه حل هایی بدهد که به سرعت قابل نقض نباشند. اینکه مثلاً ما بخواهیم این سالن را رنگ کنیم، یک کارشناس رنگ بیآوریم، بگوید باید قرارداد ببندید، 2 سال من مطالعه کنم درباره ماهیت رنگ، تأثیرات رنگ، طیفهای رنگ و...! این که کارشناس نیست کارشناس باید بگوید برای سالن اجتماعات رنگ روشن با چنین ترکیبی مطلوب است. کارشناس باید سریع تصمیم بگیرد و کشور را جلو ببرد نه اینکه برای یک تحول کوچک 4 برنامه بگذرد. همین تحول اداری در هر 4 برنامه بود تا کی باید ادامه پیدا کند؟ 20 سال کافی نیست که معلوم شود نظام بودجه ریزی و بودجه باید متحول شود؟ مربی فوتبال، وسط بازی است نه تمرین. البته عده ای در حال تمرین اند اما مربی نمی تواند بگوید زمین را رها می کنم می روم فقط کارشناسی می کنم تا بعداً! بعداً که بازی را می بازند! مربی باید در جهت بردن تیم تلاش کند. دولت در حال مسابقه مستمر است. البته برای برخی امور زمان داریم. من کلید برنامه بعدی را زودتر زدم که فرصت رفت و برگشت با دانشگاهیان و پخته تر شدن ایجاد شود. اما یک وقت برنامه ای را تحویل گرفتی که همین امسال باید 8 درصد رشد بدهی.
درباره عدد 2/9 میلیون نفری فقیران گفتند. این معنایش فقر مطلق نیست بلکه کل تعداد کسانی است که دولت به نسبتی اینها را تحت حمایت خود قرار می دهد. از افرادی که در طول سال، تنها یک بار بسته حمایتی می گیرند تا کسانیکه در طول سال از نظر تحصیلی، بهداشت و تغذیه حمایت می شوند، یعنی حقوق می گیرند. بالاخره ما این را از قبل تحویل گرفتیم و بنا داریم کاهش دهیم و شروع کرده ایم. در مرحله اولیه واگذاری سهام عدالت از همین گروهها شروع کردیم و سودش نیز امسال پرداخت می شود.
چند نفر از دوستان، درباره اصل 44 گفتند. ما اجرای اصل را دنبال نمی کنیم بلکه سیاستهای اصل 44 را عملیاتی می کنیم. اینجا جایی است که مطلقاً نباید شتابزدگی کرد. در عین حال که با سرعت حر کت می کنیم، دهها سؤال پیچیده از کشورهایی که خصوصی سازی کردند و بار را از دولت به مردم منتقل کردند، وجود دارد. با استحکام قدم برمی داریم. بورس بخاطر برنامه ریزی درست دولت، پررونق ترین دوران خود را از ابتدایی که آغاز به کار کرده، می گذراند.
آقای مسعودی (نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل)، به مطلبی اشاره کردند که دیگران هم دیده ام، می گویند که دولت در قضیه هسته ای باج می دهد. این، واقعیت ندارد. اگر بنا بود باج دهیم که اینهمه سختی لازم نبود. کدام باج؟! قرارداد نیروگاه بوشهر 12 سال است که بسته شده، 2 سال آن در این دولت بوده است. 10 سال قبل هم باج داده شده است؟ اینطور نیست. اتفاقاً چون باج نمی دهیم و می خواهیم 100 درصد حقوق ملت را بدون تعهد اضافی، تأمین کنیم، فشار می آورند.
هر کشوری که خواست هسته ای شود، امتیاز داد. چین، روسیه، انگلیس و فرانسه امتیاز داند. فرانسویها 12 سال مبارزه کردند و امتیاز دادند اما کشورهای اروپایی در نظام سلطه هضم هستند و شخصیت مستقلی آنجا نمی بینید. اصلاً اظهارنظر مستقلی در معادلات جهانی نمی کنند. ما در این 2 سال، به نمایندگی از شما ایستادگی کردیم. حق نداشتیم غیر از این عمل کنیم. هم چرخه سوخت را دراختیار داریم، هم امتیاز ندادیم، هم 2 تحمیل بزرگ بر ملت ایران را کنار گذاشتیم. (تکبیر حضار)
اگر می خواستیم باج بدهیم به همین رئیس کلشان می دادیم. مگر دیگران در دنیا باج نداند و خیلیها همینجا نمی خواستند، باج بدهند؟ به فضل الهی، بخاطر هوشمندی رهبری، هوشیاری شما و ملت ایران، در موقعیت ممتازی هستیم. سروصدا زیاد می کنند اما اگر می توانستند کاری کنند، معطل نمی کردند. نه اینکه هیچ کاری نتوانند، بکنند. برای اینکه این مطلب روشن شود باید به سیر قضیه دقت شود. روزی در همین کشور گفتند برای اینکه اجازه بدهیم 20 دستگاه سانتریفیوژ داشته باشید باید 10 سال مذاکره کنیم که بعد از آن اجازه بدهیم یا ندهیم! اما اصفهان را راه انداختیم، گفتند ببندید والا به شورای امنیت می بریم. به شورای امنیت بردند، زنجیره 164 تایی راه انداختیم. گفتند در همین 164 تا توقف کنید، قبول نکردیم. گفتند می بریم شورای امنیت، گفتیم اگر ببرید پروتکل الحاقی را که بدون تصویب مجلس اجرا می شود، معلق می کنیم، قطعنامه بدهید، ترتیبات اجرایی را کنار می گذاریم. فرصت نیست که باز کنم، دوستان پیگیری کنند همین 2 اقدام چه معنایی دارد؟ گفتند تحریم می کنیم، گفتیم اگر این کار را بکنید می رویم در زیرزمین نطنز، غنی سازی صنعتی را آغاز می کنیم. سروصدا راه انداختند که کاملاً باید جمع کنید.
مصاحبه رئیس آن کشوری که می دانید را دیدید. آمده می گوید شما نباید بمب اتمی داشته باشید، گفته اید رژیم صهیونیستی باید محو شود و... این حرفهای کسی است که انگار خودش یک زاهد پاک منزهی است و حالا نشسته دارد نصیحت می کند!، در حالیکه خودش دستش تا آرنج در افتضاحات عالم است.
بعد آمدند گفتند اگر تعلیق کنید، پشت میز مذاکره می نشینیم. انگار ما مذاکره خواستیم!آخرین وضعیت الآن اینست که می گویند در همین 3 هزار سانتریفیوژ بایستید تا قضیه را به نحوی رفع و رجوع کنیم. گروهی از خبرنگاران و سیاستمداران امریکایی پرسیدند چرا قبول نمی کنید؟ گفتم اصلاً شما می دانید امریکا چند دستگاه سانتریفیوژ دارد؟ نمی دانستند. گفتم به چه دلیل باید صدها هزار دستگاه سانتریفیوژ داشته باشید، بمب هم ساختید، ما احساس نگرانی نکنیم اما شما برای 3 هزار دستگاه احساس نگرانی می کنید؟ ما که بمب نمی خواهیم به آنها هم گفتم که بمب مال سیاستمدارانی است که از نظر ذهنی عقب مانده اند و تازگی در اروپا هم پیدا شدند. مَثَل این افراد مانند کودکی است که تفنگ آبپاش دستش داده اند و این، منتظر فرصتی برای به رخ کشیدن آن است یا بچه های کوچکی که آنها را کلاس رزمی می گذارند و این در خانه می خواهد کاری کند که توجه اعضاء خانواده را جلب کند. بعد که می بیند توجهی نمی کنند، یکدفعه یک لگد می اندازد تا فنی که تازه یاد گرفته را نمایش دهد.
برخی از این سیاستمداران، حالتشان همین است. بمب و موشکی در انبارشان هست، خیال می کنند باید نوعی به رخ بکشند. اما دوران زدن و گرفتن گذشت. حتی قادر نیستید، خودتان را اداره کنید و یک حرفی نزنید که بعداً بخواهید تکذیب کنید. پس از این مسئله، تیم دیپلماسی گفتند یک جواب قوی باید بدهیم، گفتم، نه، به اینها یک جواب خصوصی بدهید که ما با رئیس کلتان دست به یقه ایم، کاری نمی تواند بکند. ملت ایران با اقتدار ایستاده، چه می گویید؟ طبق آیین نامه های آژانس، پیگیری می شود. ما اهل گفتگو و منطق هستیم اما اینکه چند سانتریفیوژ داریم، به شما چه ربطی دارد؟ مگر ما از شما پرسیده ایم؟ اینکه چند مگاوات برق نیاز داریم به شما چه ربطی دارد؟ زیرنظر آژانس، طبق معاهده ها، عمل می کنیم. یک سر سوزن بالاتر نمی خواهیم اما دنیا بداند سر سوزنی هم از آن حق، عقب نشینی نمی کنیم. (تکبیر حضار)
منحنی موفقیت ما و طرف مقابل را در قضیه هسته ای ترسیم کنید. ما کجا و آنها کجا؟ یک کسی ملاقات آمده بود، گفت الآن در موضع اقتداریم. روی همین 3 هزار تا درها را ببندید و بگویید هر وقت بخواهیم باز می کنیم! چرا این قدر اصرار دارید؟ یکی دیگر گفت قطعنامه ها از سوی سازمان ملل است، گفتم مگر قطعنامه های روی زمین مانده فقط همین 2 تاست؟ چقدر قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی صادر شده و این رژیم هیچیک را اجرا نکرده است؟
شما اشتباه کردید. نمی گوییم بیایید بیانیه بدهید و اعلام کنید که اشتباه کردیم، کاری به کار آژانس نداشته باشید، ما هم کاری به کار شما نداریم. تحمیل و تهدید نکنید. چرا مدیرکل آژانس را تهدید کردید؟ همین تهدید یعنی تصمیمات مبنا ندارد. می آیند می گویند قطعنامه صادر کردیم، اجرا نشود آبرویمان می رود اما بدانید هرچه بیشتر فشار بیآورید، بیشتر آبرویتان می رود. از جلساتشان اطلاع داریم که می گویند قطعنامه صادر کردیم، آبروی شورای امنیت را برده ایم، حالا باید جوری این قضیه را جمع کنیم. حالا برخی در داخل می خواهند دشمن را از بن بست دربیآورند!
یکی از دوستان گفتند، دولت دچار خودباوری افراطی است. من معنای این جمله را متوجه نشدم. خودباوری باید در حداکثر باشد. اگر کسی خود را قبول نداشته باشد، حقیقت را هم نمی پذیرد آنهم در مسئله مهمی مثل هسته ای. بسیار ظرافت دارد و کوچکترین اشتباهی جایز نیست. اصلاً جای کوتاه آمدن نیست. رمز پیروزی، ایستادگی است. به دیوار سفت خورده اند که متوقف شده اند اما اگر احساس کنند که می شود نفوذ کرد، حد یقف ندارد. تا استقلال ما را نگیرند، دست برنمی دارند. این دیوار باید کاملاً صلب باشد که هر دشمنی به آن برخورد کرد، برگردد.گفتند از برخی حرفها مثل قضیه بانک پارسیان عقب نشینی کردید. کدام عقب نشینی؟ جلوی یک معامله کلان را گرفتیم. آیا اسامی مفسدان اقتصادی را ما باید اعلام کنیم؟ کمااینکه اعلام هم کردیم و مورد انتقاد قرار گرفتیم. با برخی افراد علنی برخورد کردیم. در یک قضیه تعدادی را برکنار کردیم. چه موجی درست کردند که چرا شتابزده عمل می کنید؟ 6 تذکر کتبی و دهها تذکر شفاهی در این خصوص داده بودم. بعد از 5/1 سال برخورد کردم، چه فضایی درست کردند؟ چقدر به من توهین کردند که شتابزده بود و با آبروی افراد بازی شد. بارها تذکر دادیم، حقوق بیت المال را رعایت نکردند، اهمال کردند، بعد که کنار گذاشته شدند چه جوی از سوی حتی مدعیان مبارزه با مفاسد درست شد؟ کسی که گزارش داده و مأمور بود را به محاکمه کشیده اند. هر چه می گوید من طبق قانون باید گزارش بدهم، رئیس جمهور بخواهد عمل می کند، نخواهد نمی کند، باز او را می برند، می آورند، گفتند باید استعفا بدهی و الا استیضاحت می کنیم.
به موضوع دانشگاه آزاد اشاره کردند. این موضوع ربطی به دانشجویان ندارد، نظارت بر هزینه ها و درآمدهاست. فشار آوردند که اگر بخواهید جلو ببرید، مسئله درست می کنیم، به ما فرمودند در شرایط حساس هسته ای، بحران درست می کنند، ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی متوقف کردیم. این ربطی به دانشجویان و اساتید این دانشگاه ندارد. چقدر بچه های شایسته و فداکار در دانشگاه آزاد داریم؟ فضای دانشجویی در دانشگاهها یکسان است، تفاوتی بین بچه ها قائل نیستیم. اینکه شرایط توسعه دانشگاهها به این شکل رقم خورده، ربطی به استاد و دانشجو ندارد.
برخی مسئله را سیاسی کردند گفتند مخالفین دانشگاه آزاد. چه کسی مخالف دانشگاه آزاد است؟ اگر کسی به مدیریت انتقاد دارد، مخالف اصل می شود؟
دیدم دانشگاه آزاد با یک مرکز مطالعاتی قرارداد 4-3 میلیارد تومانی بسته درباره نقش مثلاً مصر در معادلات سیاسی خاورمیانه! نوشتم که این می تواند پایان نامه یک دانشجوی علوم سیاسی باشد. دانشگاه چه نیازی به این دارد؟ قرارداد سیاسی به چه درد دانشگاه آزاد می خورد؟ وقتی برای 10درصد تخفیف اینهمه فشار می آورید. هدف از این کار کمک به آن تشکل است که در خدمت مجمع و نهادی است که فقط هم باید در راستای نیازهای آن مجمع کار تحقیقاتی بکند، بودجه دولتی دارد، زیاد هم دارد. این مسائل چه ربطی به استاد، دانشجو و نهاد گسترده ای به نام دانشگاه آزاد دارد؟ (در این قسمت از سخنان رئیس جمهور، یکی از افراد حاضر در جلسه که به نمایندگی از تشکلهای دانشگاه آزاد در جلسه حاضر بود، اعتراض کرد که دانشجویان حاضر در جلسه شعار "رئیس جمهور ما حمایتت می کنیم، فقرو فساد و تبعیض احمدی نژاد بپاخیز" سردادند و رئیس جمهور از وی خواست، بحث را سیاسی نکند. احمدی نژاد همچنین بار دیگر بر تفاوت قائل شدن میان اقدامات دانشگاه آزاد با دانشجویان آن تأکید کرد و در مقابل یکی از مسئولین نهاد ریاست جمهوری که قصد داشت، این فرد را به سکوت فرابخواند، گفت با اینها کاری نداشته باشید، اینها همه دوستان من هستند)
این چه بحثی است که دانشگاهی که کار اقتصادی می کند نه آموزشی، بعد از 25 سال، بگوید چرا کمکی نمی کنید؟ دستگاه مالیاتی ما رفته، از 400 میلیارد تومان کار اقتصادی، 2 میلیارد تومان بگیرد. این حقوقی که از کارکنان کم می کنی، باید به حساب مالیات بریزی، در تمام دنیا اینگونه است. چه توقعی از دولت دارند؟ 20 میلیارد تومان تسهیلات دادیم، بروند بگیرند، بدهند. چقدر زمین دولت داده و چقدر عوارض معاف کرده است؟ اینکه بخواهی نقطه ای را اصلاح کنی و آن را به تقابل دانشجویان تبلیغ کنند، خوب نیست. ما هم در فضای دانشجویی بودیم. علم صنعتیها با امیرکبیریها، امیرکبیریها با شریفیها، و... گاهی شوخی هایی می کردند اما شوخی نباید تبدیل به جهتگیری شود. باید آرمانها پیگیری شوند.البته کمک، باید طبق قانون باشد. بودجه دولت تحت فشار است. انقباضی است. اگر اینگونه نباشد تا چند سال دیگر باید تمام درآمدها، صرف هزینه های جاری شوند. دانشگاهها و آموزش عالی اولویت است. وزیر علوم از شخصیت شما دفاع می کند.
نگذاشتیم منتشر شود که چرا داشگاه آزاد، 4 میلیارد تومان برخلاف مسئولیتهای این دستگاه، داده است؟ اگر بودجه داری، خوابگاه بساز، سالن ورزشی بساز. اصلاً یک درصد به همه تخفیف بده.از آن وقت که فرمودند، سکوت، سکوت کردیم والا اصلاً این بحث سیاسی نیست. هر جا را بروی اصلاح کنی، سیاسی می کنند. سکوت کردیم که سیاسی نشود. بدانید اگر دولت بخواهد با قضایا سایسی برخورد کند، پرونده همه اشان در کشوی میز من است. خودشان می دانند که می خواهیم اصلاح کنیم نه اینکه خود را خالی کنیم و الا می توانستیم مثل دیگران، 4 سال حرف بزنیم. چانه خود را زیر کار گذاشته ایم. آقای دکتر داودی یک استاد دانشگاه است، ببینید چه ساعتی از شبانه روز می توانید به ایشان زنگ بزنید که در حال کار نباشد. در همین سفر نیویورک آمار سفرهای قبل را بگیرید که در 5 روز چه تعداد برنامه داشتند، ما در 3 روز چقدر؟ برای اصلاح مبنایی ایستادیم و می ایستیم، یکجا ممکن است تکلیف شود.
اغلب این اشخاصی که علیه من مصاحبه می کنند با من دوست هستند. گاهی در جلسات رسمی و خصوصی آنچنان تعریف و تمجید می کنند. دعوایی نیست، نقص و مشکل باید برطرف شود. وگرنه هم دانشجویان دانشگاههای دولتی طرفدار دانشجویان دانشگاه آزادند و هم برعکس.
درخصوص جاسوسان هسته ای که گفتند. مستند است که کسانی بودند، می رفتند به طور منظم، اطلاعات را به دشمن می دادند و دشمن را تحریک می کردند که چرا تأخیر می کنید، زود قطعنامه صادر کنید. فشار را زیاد کنید، تسلیم می شوند. فلانی با فلان مسئول اختلاف نظر دارد، روی این شکافها کار کنید. دستگاه اطلاعاتی آمد برخورد کرد، چه بلایی به سرش آوردند؟ اما ما ایستاده ایم. لازم باشد، شهر به شهر و کوچه به کوچه می روم و فریاد می زنم.دست بعضی از اینها رابستیم. برخی را خودمان، برخی را هم رفتیم، خواستیم، جلویشان را بگیرند. اگر جاسوسان را افشا نمی کردم، همه چیز را تحویل داده بودند. اگر بخواهند ادامه بدهند با اسم افشا می کنم. (تکبیر و تشویق ممتد حضار) متن مستندات را وزارت اطلاعات افشا کند تا اینطور نباشد که بروند قیافه بگیرند که "ما سیاستمداریم و می توانیم قضیه را حل کنیم." شما پشت کشور را خالی می کنی، دشمن را امیدوار می کنی. خود غربیها به ما گفتند، که اینها گفته اند باید دوره احمدی نژاد بگذرد، گفتم باید دوره خداپرستی بگذرد چون احمدی نژاد خاک پای این ملت است و ایران 70 میلیون احمدی نژاد دارد. هر بازی علیه ملت ایران راه بیاندازید، ملت ایران پیروز و شما شکست خورده اید.
اینکه (نماینده دفتر تحکیم وحدت) گفتند در برخی دانشگاهها، فضا برای فالیت تحکیم مناسب نیست، این مطالب را منتقل کنید. فضای دانشجویی باید با نشاط باشد. هر مدیری اینطور فکر نمی کند، مدیر این دولت نیست یا تحمیلی است یا آقای وزیر باید بیشتر دقت می کردند. با مدیران درخصوص حقوق ملت شوخی نداریم. برخی می گویند چرا با مدیران این قدر صریح حرف می زنی؟یک زمانی هم اگر فرصت شد، تاریخ تشکیل تشکلهای دانشجویی را در یک وقت نیم ساعته برایتان می گویم چون من از قبل و بعد از انقلاب در جریان شکل گیری و تطور اینها بوده ام.
بیشترین ارتباط تخصص با مسئولیت در این دولت است. من جزء کسانی هستم که در دانشگاه دولتی استاد بودم، رو می انداختم، برای فعالیت دانشجویی بچه های دانشگاه آزاد، از دوستانی که برایشان مقدور بود، پول می گرفتم. نه پولهای کلان همین 50 هزار تومان، 100 هزار تومان، برای اینکه بچه ها کار کنند.
بحث گرانی مسکن و طرح جامع کنترل مصرف انژی را مطرح کردند. دولت چند برنامه دارد که یکی از آنها، کنترل مصرف انرژی است. البته در برنامه دولت سهمیه بندی نبود. ما یک برنامه 5 ساله داتشیم که در پایان آن به نقطه بهینه برسیم. تشخیص مجلس محترم این بود که باید سهمیه بندی را وارد کنید و سریع هم وارد کنید. سوای دلایل آن، سعی ما به اجرای سریع و دقیق این قانون بود که یکی از پیچیده ترین و سنگین ترین کارهایی است که در دنیا اجرا شده است. صدها پرتگاه وجود داشت و هنوز هم دارد. این نرم افزار که باید در 13 هزار جایگاه به صورت لحظه ای جواب بدهد، در هیچ جا تجربه نشده بود. هنوز راه فرار دارد که داریم می گیریم. برنامه جامع سوخت، مسکن، حمل و نقل، راه آهن، فولاد و آلومینیوم دادیم. برنامه های جامع اقتصادی است.
در بخش مسکن، بخشی از تورم تحمیلی و انتزاعی و بخاطر عملکردهای نامناسب و دخالتهای سازمان یافته از بیرون است. در این بخش، سازمان یافته عمل کردند. در حالیکه طی 4 سال، تولید مسکن در کشور نصف نیاز بود. به فضل الهی ظرف 3-2 سال، به صورت ریشه ای این مشکل حل خواهد شد.